هر چه بود همین بود، نه دروغ بود و نه خیال
هر چه بود باریدن باران بود و خیال سبک شدن این بغض
رؤیا را در واقعیت حل کردن و نوشیدن جرعه ای بیتابی
دل بستن به نگاهی بارانی و صدایی صبور
مسح دستانی که همیشه داغ بود از بودن
هر چه بود داشتن نگاهت بود و باز هم دلتنگی
هر چه بود همین بود
ثانیه باران لحظات یک نواختگی حالا می خوانمت