دیگر نمی توانم و صحبت نمی کنم

تو عشق بزرگمی و به تو خیانت نمی کنم

سخت است ولی به تو جسارت نمی کنم

قصه ی عشق من و تو،قصه ی تنهاییست

این راز ماست و آنرا حکایت نمی کنم

تو یک سؤال بزرگی در خاطرم

قلبم شکست و دیگر قضاوت نمی کنم

تو پُر از گناهی و پُر از خلسه ی شراب

دیگر به روی تو عبادت نمی کنم

من به تو مؤمن بودم و پرهیزگار

کنون دگر تظاهر به دیانت نمی کنم

دیدم که تو مشغول صحبتی با دگری

فکر کردی که به او حسادت نمی کنم؟

گفتی برو و به زندگی خودت برس

گفتم بی تو به زندگی عادت نمی کنم

گفتی برو و برای خود عشقی بساز

گفتم با هر دلی رفاقت نمی کنم

خوب دانم که تو در فکر دیگری

این همه را بینم و هیچ شکایت نمی کنم

هر چند از تو دلشکسته ام امروز

اما میان دگران رهایت نمی کنم

نظرات 15 + ارسال نظر
دکتر گمشده پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:50 http://drdarya74.blogsky.com/

رهاش کن یکبار برای همیشه! خیلی کارها هست که تو این مدت محدود عمر باید انجام داد..زمانی واسه وابستگی وجود نداره!

ساینا پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:51 http://chakavaketanha.blogsky.com/

چه شعر زیبایی !!!!
تحسین تحسین تحسین....
ببینم مرد تنها یه سر به من نمی زنی؟
کلی وقته که فراموشم کردی !
منتظرم !

ماهی خانوم پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 http://mahinameh.blogsky.com/

سلام تنها ترین مرد!
چطوری رفیق؟ بازم که اندوه...
شعرت خیلی قشنگ بود اما ای کاش تو نمیگفتیش!
من آپو دوست خوبم اگه تونستی بیا
شاد باشی الهی!

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین یکشنبه 13 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:17 http://rue.blogsky.com

ممنون بابت کامنت زیبات
بی نظیر بود
ممنون
دلت شاد

ماهی خانوم یکشنبه 13 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 23:35

سلام
آپ فوری زدم
منتظرتم
شاد باشی

نقش خیال دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:37 http://kelkekhial.blogsky.com.com

سلام...تنهاترین مرد...
ممنون از حضورت و خیلی ممنون از شعر زیبایی که برام نوشتی...باز هم بیا...منم میام...

راستی:
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

سارا خانم دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:19 http://biriaaa.blogsky.com

سلام رفیق
ممنون که اومدی پیشم
دلم واسه نوشته هات تنگیده بود
موفق باشی رفیق

آتنا دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 17:24 http://softmoon.blogfa.com

چقدر سخته چیزی که تا امروز داشتنش رو باور داشتی و حتی به نبودنش شک هم نداشتی یه دفعه از دست بدی !
و اصلا یه جورایی بفهمی تا حالا هم نداشتیش فقط فکر میکردی داشتیش ..چه بلایی سر خوشبختی و خاطراتت میاد ! به همه چی شک میکنی ..اما یه چیزی ته دلت محکم نگهت میداره ..یه چیزی که نیست اما عادت کردی که باشه
مثل این شعر قشنگی که نوشتی ..بازم نمیتونی حتی به رویاشم خیانت کنی !

ستاره دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:31 http://setayesh2000.blogsky.com

بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم ...

و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می آید به دهان
مرگ در حنجره سرخ گلو می خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد
و همه می دانیم
ریه های لذت پراکسیژن مرگ است

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود

آلبالو خانوم سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:03 http://chickenlittle.blogsky.com

مرسی بابت نوشتت عزیز.. موفق باشی

ساقینامه سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 17:29 http://saghy1364.blogsky.com

نوشته هات مبهم وسرد با امید گرمش کن خوش باشی به ماهم سر بزن

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 19:57 http://rue.blogsky.com

چطوری تونستن اینکارو با ما بکنن؟!!

m r l سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:00 http://mrl.blogfa.com

سلام تنها..
وب جالبی دارید،شعر واقعا زیبا و تاثیر گذاری بود...
براتون آرزوی موفقیت میکنم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:01

مهسا سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:49 http://www.qqqq.blogsky.com

سلام
مرسی که خبرم می کنی.ممنون.
مثل همیشه عالییییییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد