جز تو چه مانده است برایم :جنون مست

دل دل نکن بگیر دلم مانده روی دست

سنگ ترا به سینه آیینه میزند

هر کس که ادعا کند از عشق زنده است

دیواری از حصار تو کوتاهتر نبود

وقتی که می گریختم از سایه های پست

انگشتهای طعنه به چشمم فرو کنند

مردان لا ابالی و نام و نشان پست

دیدم چهار سمت من از روشنی تهیست

هی دست می کشیدم و می گفتم این چه هست

ناگاه صورتم که به من شباهت نداشت

از دست من چکید و در آیینه ات شکست

من تشنه ام به جلگه مرطوب آسمان

با این عطش تولد دریا مرا بس است

عشقم شکستنی است کمی احتیاط کن

وقتی بلور عشق مرا می بری به دست!

در کار عشق حاشیه رفتن صحیح نیست

ای کاش مهرتان به دلم نمی نشست

 

 

پ.ن:

می بوسم و کنار می گذارم ....تمام چیزهایی را که ندارم و نباید داشته باشم !
دست هایت
چشمهایت
عاشقی نکردن هایت
همه را ....
خسته ام از تکرار این عادت های احمقانه
چسبیدن به چیزهایی که ندارمشان
عاشق بودن به چیزهایی که نه برای من است و نه برایم خواهد بود....

نظرات 1 + ارسال نظر
.....R شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:08

omidvaram harchi zoodtar az del del kardan dar biyado ham shoma o ham khodesho ye del koneee

ostad
e(nagah sooratam ke be ke be man shebahat nadasht )
ke be 2bar tekrar shode??????? ya eshtebah type shode

mersi baraye paida kardane eshtebahe typii (:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد