تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم.
وگر- هرلحظه - رنگی تازه گیری،
به غیراز زهر شیرینت نخوانم.
به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیم سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی
بسی گفتند: دل از غشق برگیر!
که نیرنگ است و افسون است وجادوست
ولی ما دل به او بستیم ودیدیم
که زهر است اما............... نوشداروست.
از آن شادم که در هنگامه درد
غمی شیرین دلم را می نوازد
اگر مرگم به نامردی نگیرد:
مرا مهر تو در دل جاودانیست
وگر عمرم به ناکامی سر آید
ترا دارم که،مرگم زند گانیست......
What DIE is SWEET
سیه چشمی به کار عشق استاد،
به من درس محبت یاد می داد.
مرا از یاد برد اخر ولی من
بجز او عالمی را بردم از یاد!!!!!!!
برای چشم خاموشت بمیرم.
کنار چشمه نوشت بمیرم.
نمی خواهم در آغوشت بگیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم........