ای جدایی تو بهترین بهانه ی گریستن

بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام

ای نوازش تو بهترین امید زیستن

در کنار تو

من از اوج لذتی نگفتنی گذشته ام

خوب خوب نازنین من

نام تو مرا همیشه مست می کند

بهتر از شراب

بهتر از تمام شعرهای ناب

نام تو ، اگر چه بهترین سرود زندگی است

من ترا به خلوت خدائی خیال خود

" بهترین بهترین من " خطاب می کنم ،

بهترین بهترین من

 

دیگر نمی توانم و صحبت نمی کنم

تو عشق بزرگمی و به تو خیانت نمی کنم

سخت است ولی به تو جسارت نمی کنم

قصه ی عشق من و تو،قصه ی تنهاییست

این راز ماست و آنرا حکایت نمی کنم

تو یک سؤال بزرگی در خاطرم

قلبم شکست و دیگر قضاوت نمی کنم

تو پُر از گناهی و پُر از خلسه ی شراب

دیگر به روی تو عبادت نمی کنم

من به تو مؤمن بودم و پرهیزگار

کنون دگر تظاهر به دیانت نمی کنم

دیدم که تو مشغول صحبتی با دگری

فکر کردی که به او حسادت نمی کنم؟

گفتی برو و به زندگی خودت برس

گفتم بی تو به زندگی عادت نمی کنم

گفتی برو و برای خود عشقی بساز

گفتم با هر دلی رفاقت نمی کنم

خوب دانم که تو در فکر دیگری

این همه را بینم و هیچ شکایت نمی کنم

هر چند از تو دلشکسته ام امروز

اما میان دگران رهایت نمی کنم

 

مطمئن باشو برو،

ضربه ات کاری بود

دل من سخت شکست،

و چه زشت به من و سادگی ام

خندیدی

برو تا راحت تر ، تکیه های دل خود را سر هم بند زنم