حالا به طرز غریبی، صدایت را کم دارم برای شروع دوباره‌ی زندگی. برای جمع کردن خودم از تخت،برای نوشتن جواب ایمیل‌ها، برای نخوابیدن صدایت را کم دارم برای همان دیالوگهای کوتاهِ شبانه. صدایت را کم دارم برای شنیدن مهربانی. برای مهربان شدن.

وقتی نیستی نامهربانم. با خودم. با آدمها. با شهر. با دنیا ...