هر کسی در زندگیش حسرت عشقی دارد ، ادمی که میبایستی میبود و نیست ، شاید ختم شده به همان سلام و علیک توی مهمانی و پنج شش دقیقه هم صحبتی . شاید چهار تا چت ساده در تلگرام و یه تکست دایرکتی و شاید نگاه زیر چشمی در فلان کافه . بعدش خیال مانده که اگه فلانی با من بود الان اینطور میکردیم ، ان طور میکردیم ، فلان جا میرفتیم و بیسار کار را میکردیم .

اما خب چه شد ؟ این شد که بعد از ظهر جمعه بمانی خانه را جمع کنی و حوصله شام درست کردن نداشته باشی و گه اخلاق تر بری به تختت که شاید شنبه روز بهتری باشد که نیست و همان گه است . .