قهرمانهای پوشالی بودیم ، ادمایی که ار بیرون بقیه رو میکشتیم و از تو خودمون رو ، جنجال های بی فایده و تجمل های ابکی ، چیپس و ماست های قدیم جای خودشو داد به سوشی و خاویار ، عرق سگی های اندره شد بلودر و جک دنیلز های حصارکی ، ژوزف و مورانو شدن مانسون و انتروکت ، دوس داشتن هامون شد تظاهر و خیانت های پی در پی ، رو راستی و صداقتمون جاشو داد به دروغ های به ظاهر مصلحتی و پی در پی .
گم شدیم ، بقیه رو هم گم کردیم ، بالاتر از همه ، اون شادی خوب با هم بودن رو تبدیل کردیم به کثافتی که هر روز بیشتر و بیشتر توش غرق میشدیم .
مقایسه که میکنم ، نمیشناسم خودمو ..
اخرین بار که به خود واقعیمون نیگا کردیم تو اینه ؟